استراتژی STP چیست؟ در عصر امروز، بازارها بسیار پیچیده و رقابتی شدهاند و شرکتها برای بقا و رشد، نیاز به استراتژیهای بازاریابی قوی دارند. یکی از استراتژیهای مهم و کلیدی در بازاریابی، استراتژی STP است که به شرکتها کمک میکند تا بازار را به صورت دقیق تجزیه و تحلیل کنند، بازار هدف خود را تعیین کنند و موقعیت بازار خود را در نظر مشتریان قرار دهند . استراتژی STP با تمرکز بر شناخت مشتریان و نیازهای آنها، به شرکتها این امکان را میدهد تا با ارائه محصولات و خدمات متناسب با نیازهای هدف خود، از رقابت سربلند بیرون بیایند. در ادامه مقاله به بحث اصول مهم استراتژی STP میپردازیم.
استراتژی STP چیست؟
استراتژی STP با تمرکز بر شناخت مشتریان و نیازهای آنها، به شرکتها این امکان را میدهد تا با ارائه محصولات و خدمات متناسب با نیازهای هدف خود، از رقابت سربلند بیرون بیایند. این استراتژی با تجزیه و تحلیل بازار به گروههای هدف(Segmenting)، انتخاب بازارهدف(Targeting) و موقعیتدهی(Positioning) به شرکتها کمک میکند تا استراتژی بازاریابی خود را به طور دقیق و مؤثر برنامهریزی کنند. در ادامه به اصول این سه روش اشاره میکنیم.
بیشتر بخوانید: بازاریابی دهان به دهان چیست
مراحل استراتژی STP چیست؟
استراتژی STP شامل چهار مرحله اصلی است:
- تجزیه و تحلیل گروههای هدف(Segmenting): در این مرحله، بازار را به گروههای کوچکتر تجزیه و تحلیل میکنند. برای این کار، عواملی مانند ویژگیهای جمعیتی، دموگرافیکی، رفتاری و روانشناختی مشتریان مورد بررسی قرار میگیرد. با تجزیه و تحلیل این عوامل، بازار به گروههای هدف کوچکتر و قابل تعریف تقسیم میشود.
- انتخاب بازار هدف(Targeting): در این مرحله، شرکت تصمیم میگیرد که به کدام یک از گروههای هدف تمرکز کند و بازار هدف خود را انتخاب کند. این انتخاب بر اساس عواملی مانند اندازه بازار، درآمد مشتریان، نیازها و تمایلات آنها صورت میگیرد.
- موقعیتدهی(Positioning): در این مرحله، شرکت موقعیت خود را در نظر مشتریان و رقبا تعیین میکند. این شامل تعیین مزایای رقابتی و منحصربهفرد شرکت، ارائه پیشنهادات مناسب برای مشتریان هدف و تعیین تصویر و شناخت برند است.
- پیشنهاد منحصر به فرد فروش (Unique Selling Proposition یا USP): در استراتژی STP نقش بسیار مهمی دارد. USP به مزیت یا ویژگی منحصربهفردی اشاره دارد که محصول یا خدمت شما را از رقبا متمایز میکند و ارزش اضافی برای مشتریان ایجاد میکند. در ارتباط با STP، USP به عنوان بخشی از مرحله وضعیتگذاری (Positioning) مورد استفاده قرار میگیرد. در واقع، USP به شما کمک میکند تا موقعیت منحصربهفرد محصول یا خدمت خود را در ذهن مشتریان هدف تعیین کنید.
با استفاده از استراتژی STP، شرکتها قادر خواهند بود تا بهترین راهکار بازاریابی را برای رشد و موفقیت خود انتخاب کنند. این استراتژی به شرکتها کمک میکند تا بهترین محصولات و خدمات را برای بازار هدف ارائه دهند و رقبا را در بازار شکست دهند.
بیشتر بخوانید: برند بوک چیست؟
مزایای استراتژی STP چیست؟
استراتژی STP یا Segmenting ،Targeting ،Positioning، به شرکتها در بازاریابی بسیاری از مزایا و فواید ارائه میدهد. در زیر، تعدادی از این مزایا را بررسی میکنیم:
- تمرکز بر مشتری: همانطور که در قسمت استراتژی STP چیست اشاره شد استراتژی STP به شرکتها کمک میکند تا بهترین برنامه بازاریابی را بر اساس نیازها و تمایلات مشتریان خود طراحی کنند. با تجزیه و تحلیل گروههای هدف و انتخاب بازار هدف، شرکتها میتوانند به طور دقیق به نیازهای مشتریان پاسخ دهند و محصولات و خدمات متناسب با آنها ارائه دهند.
- رقابتپذیری بالا: با استفاده از استراتژی STP، شرکتها میتوانند موقعیت خود را در بازار به صورت منحصربهفرد تعیین کنند. با تعریف مزایای رقابتی و منحصربهفرد، ارائه پیشنهادات مناسب برای مشتریان هدف، شرکتها قادر خواهند بود تا از رقبا پیشی گیرند و رقابتپذیری خود را افزایش دهند.
- بهرهوری بالا: با تجزیه و تحلیل بازار و انتخاب بازار هدف، شرکتها میتوانند به طور دقیقتر برنامه ریزی کنند و منابع خود را بهینهسازی کنند. با تمرکز بر گروههای هدف و ارائه محصولات و خدمات متناسب با آنها، شرکتها قادر خواهند بود بهرهوری بیشتری داشته باشند و هزینههای اضافی را کاهش دهند.
- ارتباطات مؤثر: با تعیین موقعیت خود در نظر مشتریان و رقبا، شرکتها میتوانند ارتباطات مؤثرتری با مشتریان خود برقرار کنند. با تمرکز بر مزایا و موقعیت منحصربهفرد، شرکتها میتوانند پیامهای بازاریابی خود را به طور دقیق و جذاب به مشتریان ارائه دهند و ارتباطات قویتری را برقرار کنند.
بیشتر بخوانید: طراحی لوگو مزون لباس
اصول مهم در استراتژی STP چیست؟
- تجزیه و تحلیل بازار: این اصل مربوط به تجزیه و تحلیل بازار و شناخت مشتریان است. شما باید بازار را به گروههای مشتریان قابل تفکیک تقسیم کنید و نیازها، خواستهها و رفتارهای آنها را شناسایی کنید. این تحلیل شامل متغیرهایی مانند سن، جنسیت، محل زندگی، عادات خرید، تمایلات و سایر عوامل مرتبط است.
- انتخاب بازار هدف: با توجه به تحلیل بازار، شما باید بازار هدف خود را انتخاب کنید. انتخاب بازار هدف باید بر اساس نیازها و خواستههای گروهی از مشتریان باشد که شما میتوانید به آنها پاسخ دهید و ارزش افزوده بیشتری برای آنها ایجاد کنید.
- تعیین موقعیت: در این اصل، شما باید محصول یا خدمات خود را در بازار موقعیتبندی کنید. این شامل تعیین مزایای رقابتی، موقعیت منحصربهفرد و نقطه تمایز شما نسبت به رقبا است. به عبارت دیگر، شما باید مشتریان را متقاعد کنید که شما بهترین گزینه برای رفع نیازها و خواستههای آنها هستید.
- تدوین استراتژی بازاریابی: بر اساس تجزیه و تحلیل بازار، انتخاب بازار هدف و تعیین موقعیت، شما باید استراتژی بازاریابی خود را تدوین کنید. این شامل انتخاب میکس بازاریابی(محصول، قیمت، توزیع و تبلیغات)، تعیین کانالهای بازاریابی، انتخاب روشهای تبلیغاتی و ارتباطی و سایر تصمیمات بازاریابی است.
- پیگیری و ارزیابی: نهایتاً، شما باید عملکرد استراتژی STP خود را ارزیابی کنید. بررسی عملکرد، شناسایی نقاط قوت و ضعف، تجزیه و تحلیل بازخورد مشتریان و اصلاح استراتژی در صورت نیاز، بخشهای اساسی این اصل است.
برندهای موفق در بازاریابی STP
تعداد زیادی برند موفق و معتبر وجود دارد که استراتژی STP را به خوبی رعایت کردهاند و از آن موفقیت زیادی به دست آوردهاند. این برندها عموماً توانستهاند با تعیین بازار هدف، بخشبندی مناسب، و وضعیتگذاری موثر، به وفور از توانمندیهای STP بهره ببرند و به موفقیتهای چشمگیری دست یابند. برخی از بهترین برندهایی که STP را رعایت کردهاند عبارتند از:
- برند Apple: اپل به عنوان یکی از برندهای معروف و پرطرفدار در دنیای تکنولوژی با توجه به محصولات خود که معمولاً به بازارهای خاص و مشخصی هدف میشوند (مانند مشتریان حرفهای و علاقهمند به طراحی)، استراتژی STP را به خوبی رعایت کرده است.
- برند Nike: نایکی با تمرکز بر روی بخشبندی دقیق و انتخاب هدف موثر، به عنوان یکی از معروفترین برندهای ورزشی جهان به شناخته شده است. استراتژی STP آن به خوبی بازاریابی محصولات و خدمات خود را به مخاطبان موردنظر تنظیم میکند.
- برند Coca-Cola: کوکاکولا با استفاده از استراتژی STP توانسته است ارتباط مستقیم با مشتریانش را برقرار کرده و به ایجاد تصویری قوی و منحصربهفرد از برند خود بپردازد.
- برند Toyota: تویوتا به عنوان یکی از بزرگترین تولیدکنندگان خودروهای جهان با توجه به تنوع محصولات خود و توجه به نیازهای مختلف بازارها، به خوبی از استراتژی STP بهره برده است.
- برند Amazon: امازون با توانایی ارائه محصولات و خدمات متنوع به بخشهای مختلف بازار و تمرکز بر تجربه مشتری، به یکی از برندهای بزرگ و قدرتمند دنیای تجارت الکترونیک تبدیل شده است.
سخن پایانی
استراتژی STP چیست؟ استراتژی STP(تجزیه، تحلیل و موقعیتبندی) در بازاریابی، فرایند شناسایی و تفکیک بازار هدف و موقعیتبندی محصول یا خدمات براساس نیازها و خواستههای مشتریان است. این استراتژی شامل تجزیه و تحلیل بازار، انتخاب بازار هدف، تعیین موقعیت و تدوین استراتژی بازاریابی است. تجزیه و تحلیل بازار مشتمل بر شناخت گروههای مشتریان و نیازها و خواستههای آنها است. سپس، با توجه به تحلیل بازار، بازار هدف انتخاب و محصول یا خدمات به آن تعریف میشود. در مرحله بعد، محصول یا خدمات در بازار موقعیتبندی شده و مزایا و نقاط قوت محصول نسبت به رقبا معرفی میشود.
رهبری کسب و کار در استراتژی STP چیست؟ توجه داشته باشید که رهبری کسب و کار(Business Leadership) در استراتژیSTP (Segmentation, Targeting, Positioning) به معنای استفاده از مهارتها، دانش، و تجربه رهبرانه برای هدایت و مدیریت فرآیندهای مرتبط با تعیین بازار هدف، موقعیتگذاری، و رشد کسبوکار است. در این مفهوم، رهبری کسب و کار نقش کلیدی در تدوین و اجرای استراتژی STP دارد.